درخت پیر|
نبشت.کام
...همی هر چيزه که
ببينی همرای کيچپ يا مايونيز ميخورن . گيچپ خو باز يک چيزی ، خو ای مايونيزه
خداجان گـُم کنه ، که عين همو قواريش بد آمدم شده . نه شور اس ، نه شرين ، نه
ترش ، نه تند ، نه تلخ . عاروسم عاشق مايونيز اس . يگان وخت همرايش مزاق
ميگنم ، که ده چای صبح هم مايونيز ميخوره .
ده وخت های اول از خوراک های چتی پتی که خلقم تنگ ميشد شکايت ميکدم . از حق تير
نه شم ، اگه بگويم که اينی چيز يا اونو چيز مزه دار اس ، وخت داشته باشن يا نه
داشته باشن برم پخته ميکنن . خو مگرم آدم ميشرمه ، که هر روز زن های شکم دار واری
بگويه ، که اينی چيز دلم شده و اونو چيز دلم شده . باز اگه کچریقوروت پخته کنن ،
قروت مزه دار وطنی از کجا شوه ، روغن زرد مالداری از کجا شوه ، نعنای خشک خوش بوی
از کجا شوه . . .
يک روز از قدم زدن که ميآمدم ده دکان ترک کشنيز وطنی ديدم . گفتم بيا امروز يک
جشن ميکنم و يک چکنی وطنی جور ميکنم . سير و مرچ و کشنيز خريدم . نارنج خو پيدا
نميشه ، سرکه ره هم نمی فاميدم که چی ميگن ، خو خير به جای نارنج ليمو خريدم .
خوب شکم سير چکنی خوردم و باقی مانديشه ده يک مرتبان انداختم و ده الماری
ورداشتم . همو روز نان خوب مزه داد . شام که عاروسم آمد و بوی سير ده بينيش
خورد ، بوی بوی کده جای مرتبان چکنی ره پيدا کد و يک حالی ره انداخت ، که راه
خوده گم کدم ..