رسیدن به آسمایی: 06.03.2010 ؛ نشر در آسمایی: 08.03.2010
در روز هشتم مارچ 1875 کارگران زن از
فابریکهُ نساجی شهر نیویارک نسبت کمی مزد دست به تظاهرات زدند که از جانب
پولیس وحشیانه سرکوب گردید.
|
بخش از آثار منتشره بانوان در آسمایی در سال گذشته |
رسیدن به آسمایی: 19.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 20.01.2010 |
نشر در آسمایی: 10.10.2009
تازه ترين سروده ی |
رسیدن به آسمایی: 11.10.2009 ؛ نشر در آسمایی: 12.10.2009
|
|
صدا های گمشده!
|
|
|
رسیدن به آسمایی: 15.03.2009 ؛ نشر در آسمایی: 15.03.2009 |
2009 |
ورود به صفحهء نخست شمارهء: 1 ؛ 2 ؛ 3 ؛ 4 ؛ 5 ؛ 6 ؛ 7 ؛ 8 ؛ 9؛ 10 ؛ 12 ؛ 13؛ 14؛ 15 ؛ 16؛ 17؛ 18؛ 19 ؛ 20 ؛ 21 ؛ 22 ؛ 23 ؛ 24 ؛ 25 ؛ 26 ؛ 27 ؛ 28 ؛ 29 ؛ 30 ؛ 31 ؛ 32 ؛ 33 ؛ 34؛ 35 ؛ 36 |
بگذار زمانی برسد که دیگر در 8 مارچ نیازی برای یادآوری از حقوق زنان باقی نماند - تا آن زمان با آرزومندی تحقق اصل تساوی حقوق زنان و مردان هشتم مارچ را به همه بانوان تبریک و تهنیت می گوییم
|
|||
رسیدن به آسمایی: 08.03.2010 ؛ نشر در آسمایی: 08.03.2010
|
|||
بخش از آثار منتشره بانوان در آسمایی در سال گذشته |
|||
رسیدن به آسمایی: 15.02.2010 ؛ نشر در آسمایی: 15.02.2010 وقتی به
صنف اول مکتب شامل شدم، پس از یک هفته که راه را بلد گشتم، رفتم رک و راست در
برابر مادر و پدرم ایستادم و گفتم: مه دگه کلان شدیم. نمی خایم وخت رخصتی
مکتب پشتم بیاین. مه خودم راه ره دیدیم! |
|||
رسیدن به آسمایی: 08.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 09.01.2010
عبور از تاریکخانهء
...کتاب
«آن سوی وحشت» از قشـری اجتماعیی دفاع می کند که از شدت توهین و تحقیر و مسخره
سازی های مردم ، هرگز در جامعه سربالا نکردند و از بیم ابله گویان حضور خود را
پنهان نمودند . |
|||
رسیدن به آسمایی: 19.10.2009 ؛ نشر در آسمایی: 19.10.2009
|
|||
رسیدن به آسمایی: 29.09.2009 ؛ نشر در آسمایی: 30.09.2009
از همین قلم :
|
|||
رسیدن به آسمایی: 18.10.2009 ؛ نشر در آسمایی: 19.10.2009
با
« پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود » |
|||
رسیدن به آسمایی: 18.04.2009 ؛ نشر در آسمایی: 19.04.2009 تقدیم به روان ستاره اڅکزی یکی بود یکی نبود بیلیون ها سال قبل... هیچ چیز نبود! بلی، این راست است، هیچ چیز که بگویی. نه روشنی، نه ...ادامه...
|
|||
رسیدن به آسمایی: 07.04.2009 ؛ نشر در آسمایی: 08.04.2009 نوشتهء جان بایر اورست؛ برگردان از پروین پژواک اهدا به زنانی که نه تنها "بی قانونی" بلکه "قانون" نیز بر ضد آنها است.
پیش از آنکه زمین تشکیل شود، مردمان آسمان در جزیرهء شناور در آن بالا ها در فضا زنده گی می کردند. آفتاب هنوز خلق نگردیده بود، ولی نور از لابلای گل های درختی بلند در وسط جزیره می تابید. سرزمین آسمان محلی خلوت بود. هیچگاه هیچکس در آنجا گریه نمی کرد. هیچگاه هیچکس در آنجا نمرده بود و نه هیچگاه در آنجا کودکی به دنیا آمده بود. داستان این است. در سرزمین آسمان زنی زنده گی می کرد که شوهر داشت. روزی زن آسمانی در زیر قلبش صداهایی را شنید و دانست که او ...ادامه...
|
|||