تکرار


دوست عزیز مرجان،

راستی و کاستی « تکرار» وابسته به آماج ما از تکرار است. چه گونه تکرار؟ آیا آماج ما از تکرار یک ترکیب یا تشبیه یا...در شعر است؟ آیا آماج ما از تکرار یک واژه یا ترکیب در یک شعر است؟ تکرار اندام های موسیقایی؟

میدانیم که در بدیع شگردی به نام « تکریر» هست که بیشتر به تکرار یک واژه ـ دور از ایهام یا چند معنایی ـ گفته میشود. در قدیم میگفتند اگر « تکریر» استادانه باشد عیب نیست، حسن است:

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید

این اصطلاح « استادانه» میرساند که شاعر بر « مضایق و دقایق سخن» چیره است. برمیگردیم به ساخت و بافت...اگر شاعری توانست با این تکرار، بافتی ناگسستنی برداخت ، تکرار عیب نیست. بافت باید تکرار را تایید کند . نباید واژه یی را که یاخته یی است، از بافت شعر جدا کرد و بعد در بارهء آن داوری کرد. در بافت موسیقایی بیت بالا از حافظ، واژهء « جان» میرقصد.

گاهی مینویسند که چرا در شعر فلان شاعر مثلا واژهء « آبشار» بسیار تکرار شده است. این وابسته به سبک شناسی است. شاید - آری شاید - این آبشار از واژه گان کلیدی( بسامدی) یک شاعر باشد.

تکرار از چشم اندازی دیگر مهمترین بستر ساختاری شعر است. بیشتر شگرد های شعری و عناصر شعر بر بایهء تکرار ساخته شده اند: تمام عناصر موسیقایی شعر از وزن گرفته تا قافیه و بدیع لفظی و...

در شعر امروز تکرار از برازنده ترین تکنیک ها است...ساختار شعرامروز بیشترینه با تکرار همبسته و بسته میشود. شعر فروغ را ببینید...شعر شاملو را ببینید...

درشعر بست مدرن و شاخه های وابسته به آن ( مستقیم و غیر مستقیم)، تکرار مهمترین عنصر است: شعر دف براهنی را ببینید...



چهارشنبه ششم اردیبهشت 1385ساعت 2:1