چند طنز از احسان الله سلام

دیگه چه کنه

ـ او قند بیادر! هرروزانفجار،هرروزانفلاق؛ ای دولت دست زیرالاشه شیشته، چراخودشه تکان نمیته؟…
ـ گپته سنجیده بزن، چتونمیته! کنفرانس مطبوعاتی برگزارمیکنه؛ محل انفجار را با پودر کالاشویی وصابون دَف میشویه؛ کشته ها وزخمی ها را دانه دانه حساب میکنه؛ به قربانی ها سان سفید میخره؛ خبرانفجاررا تا پس کوه قاف میرسانه؛ به مردم دور وبر، پشو وپیشو میگه ؛ یگان اتکه وپتکۀ سیاسی هم میکونه؛ خانۀ انفلاقیون وانفجاریون را بلد نیس، وگرنه به خواستگاری میره؛ امرتحقیقاته میته، دیگه چه کنه بیچاره!
***

گوش آدم داری ؟


لیلام شد، لیلام به تاوان! تریاکی استی یا سگرتی، چرسی استی یا بنگی، بنزوالا استی یا خروالا، قرضداراستی یا طلبکار، سیاستمداراستی یا مردکار، زنداراستی یا زنخوار، بخروببر که ارزان شد: گوش خر، گوش گاو، گوش فیل، گوش بز، گوش شادی، گوش گرگ، گوش چلپاسه، گوش موش، گوش مار...
ـ او بیادر، های، تورا می گم، می شنوی یانی، اووو...کراچی والا!؟
ـ چه می گی، چه ونگ ونگ داری، سودایته بخر، مره پیسی ته؟
ـ نی ، ای گوش ها را نمی خرم!
چه قسم گوش می خاهی؟
ـ گوش آدم، گوش آدم داری؟
ـ برو بیادر، ازشکم سیرت گپ می زنی، گوش آدم ازکجا شوه، اگه شکمبۀ آدم کار داری به سروچشم!


***

بخیز که ناتو رفت!


جامعۀ محترم جها نی مشتی زده ودرلگدی گیرمانده. ناتوی بیچاره نیزداروندارش را باخته است، اما نتوانسته است به امارت اسلامی موسی قلعه کله کشک کند. بنابراین ازناتوی بزرگوارمی خواهیم که ما را کمک کند، تا سرپای مان ایستاده شویم، بعد ازآن چهارطرفش واتیکان. حالا نپرسیدید که چه نوع کمک. هیچ، فقط چهارتشکیلک جدید برای مان بسازد:
1. وزارت مداخلۀ امورداخله: برای خاریدن زیرقول وزارت داخله وپاشیدن چند مشت آب برسروروی منسوبان آن وزارت هنگام اجرای وظیفه؛ اختراع یک دستگاه قومندان شناسی، وبرگزارنکردن کنفرانس های مطبوعاتی.
2. پلیس مافوق ملی: برای شناسایی پلیس های اصلی وجعلی؛ بیرون کشیدن مواد انفجاری از زیرچوکی موترهای پلیس ملی؛ انجام عملیات پاک سازی درقلمروجیب های منسوبان پلیس ملی، وکندن خندق های بزرگ برای جلوگیری ازعقب نشینی های تکتیکی پلیس در مناطق پشم خیز.
3. وزارت امنیت ومدافعۀ دفاع ملی: برای تشویق وزارت دفاع جهت دفاع مطمین از موترهای افسرکش؛ خریدن شلغم، کچالو، ملی سرخک وتراتیزک ازدگروالان منفکی ، تنقیصی؛ پیدا کردن لاف های روغنی برای کنفرانس های مطبوعاتی، وداد زدن سر مقام های دفاعی: " هله! بخیزکه ناتوبرآمد...."
4. اردوی مافوق ملی: برای دلداری ونوازش دادن نیروهای دلکفک شدۀ اردوی ملی درمناطق کیبل خیز؛ فغان وزاری به نیروهای ناتو، که افغانستان راترک نکنند، و عذرخواهی ازبم های جا معۀ جهانی که برسراهداف غیرنظامی تشریف می آورند.

***

بوتل زدایی

با استفاده ازتجارب جهانی، چند روش افغانی کاغذپیچ برای جلوگیری ازایجاد تشنج درخانۀ ملت: 1. هیچ وکیلی حق نداشته باشد ازبوتل های آب معدنی استفاده کند. یک چاه عمیق دربیرون تالارکنده شود، هروکیل با دولچۀ رابری آب بنوشد. هرگاه نماینده گان، بدون بوتل جلسه را تحریم کنند، یک یک بوتل تیزاب روی میز های شان گذاشته شود؛
2. وکیلانی که چپلک می پوشند، عضویت شان درشورا به تعلیق درآورده شود؛
3. وکیلان شکمبو، دندان های رابری داشته باشند، تا استخوان دشنام را نتوانند بجوند؛
4. دوصدوپنجاه نفربابه گک شهرداری کابل با یک یک سطل آب سرد سالنگ، درعقب چوکی های
نماینده گان ایستاده شوند، تا هنگام شعله ورشدن وکیلان، آتش شان را خاموش کنند؛
5. نان چاشت ازبرنامۀ شورا حذف شود؛ قبل ازشروع جلسات هروکیل به یک نفس، بیست مرتبه بین قصرشورا وقلۀ زنبورک شاه بدود؛
6. اعضای شورا قبل ازآغازهرجلسه، هفت باردهان شان را برس و مسواک بزنند؛
7.برای تصفیه حساب نهایی وازمیان بردن کتره وکنایۀ شورایی، بهتراست تمام اعضای شورا با سرپرستی آقای تایسن وجناب جکی چن، با ورزش های مشت زنی، لگد پرانی، "چُنگ فو" و "پُنگ فو" آشنا شوند. با آغازدرگیــری ها، هیچ وکیلی حق نداشته باشد تالار جلسه را ترک کند. ازآیساف خواهش شود تا مانع دخالت اردوی ملی وپلیس ملی گردد؛
7. ... و بدین گونه می رسیم به یک شورای عاری ازتشنج بوتلی ....
***