احسان الله سلام

چه داری؟

ـ تو در خانۀ تان رادیو می شنوی؟

ـ نی، ما رادیو نداریم!

ـ پس حتماً دی.وی.دی می بینی؟

ـ آن را هم نداریم!

ـ حالا فهمیدم، تو فقط مشغول تماشای سریال های کُم کُم وتولسی استی؟

ـ نی برادر، فضل خدا تلویزیون هم نداریم.

ـ قاطر، اشتر، خر، خانه؟...

ـ ضامن می خواهی، نداریم نداریم!

ـ وای، پس درتمام زنده گی تان چه دارید؟

ـ همه جیز.

ـ چه چیز؟

ـ حمایت جامعۀ جهانی!

الهی، دایاک دایاک شوی

انجمن سراسری مادران پرکنده و زنان جگرسوخته در نشست سالانۀ شان تصمیم گرفتند که برای جلوگیری از تلفات غیرنظامیان، ممانعت از کشت و قاچاق مواد گنس آور و نهادینه کردن آزادی زبان و دندان، بعد ازاین درچوکات ادبیات زنانه، مادرانه و خشوانه، دعاهای نیک و بد شان را تغییربدهند. در این جلسه فهرست درازی از دعاهای آدم سوز و خانه برانداز تصویب شدند که چند نمونۀ از آن ها را پیشکش تان می کنم:

ـ از خدا می خواهم که تو سرچُک شده، رييس جمهورافغانستان شوی!

ـ خدا به غضب لوی سارنوالی گرفتارت کند!

ـ به روی حبیبش، وزارت از پیش و تو به دنبالش سرگردان بدوی!

ـ الهی، سر قبرت کوکنار بکارم!

ـ الهی مثل هیرویین دربگیری!

ـ الهی، ازکروزینت سیر نشوی!

ـ به حرمت اولیا، آرمان وکالت را به گور ببری!

ـ الهی، خبرمرگت را از سخنگوی ناتو بشنوم!

ـ خدا نکشیم که روده هایت را بر شاخ درخت ببینم!

ـ الهی، قومندان شوی که از زن گرفتن سیر نشوی!

ـ الهی، تا زنده هستی، سرت پیش بانک جهانی خم باشد!

ـ خدایا، دایاک دایاک شوی که از موش مرده بترسی!

پایان

 

داری بجوش، نداری خموش

خون جوشی

چند روزپیش بانک خون رفته بودم ، می خواستم نیم لیترخونم را بفروشم وازپولش نیم پاو گوشت یخنی برای عیال مریضم بخرم. هربارکه خونم را می کشیدند،تف وبخار آن فضای اتاق را می پوشاند و پیچکاری هاوخریطه های ذخیرۀ خون چملک می شدند. عاقبت داکترخون کش، تاب نیاورد وبرسرم دادزد:

ـ او برادرخون فروش! چه کرده ای ، چه خورده ای که خونت مثل چاینکی جوش کرده است.

ـ هیچ داکترصاحب ، فقط خبرهای عملیات ناتو را خورده ام.

چای جوشی

چند سالی است که درخانۀ مان آبگرمی و آبجوشی نداریم. هر وقتی که مادر چنارگل می خواهد چای بنوشد، یک چایجوش آبِ سرد را در شکمم می ریزد، سوراخ های بینی و دهنم را می بندد، سوراخ گوشهایم را پاک می کند، بعد تلویزیون را روشن می کند و به دیدن و شنیدن مصاحبه های مطبوعاتی سخنگویان ملی و بین المللی دعوتم می کند. من هم بعد از سه دقیقه، در چاینکش آب جوشانده می ریزم.

پایان