رسیدن به آسمایی :03.2008 .15؛ تاریخ نشر در آسمایی :03.2008 .15

جاوید فرهاد

نقدی بر چند شعر از لطیف پدرام

مدخل:

نقدی ادبی در حوزه ی دریافت پیشینیان، بررسی جنبه های مثبت و منفی اثر، یا به قول قدما :«ارزیابی محاسن ومعایب اثرادبی» (1) است ؛ ولی با شکل گیری رویکرد های تازه در ادبیات، امروزیان مضاف برنشان دادن ویژه گی های مثبت ومنفی اثرادبی، «نقدی ادبی را به عنوان مهمترین فرایند اثر گذار به خاطر متعالی ساختن آفرینش ادبی و تولید در عرصه ی ادبیات» می دانند.

در توجیهات جدید ، نقدادبی به حیث عمده ترین رویکرد ، جاگزین نارسایی و کاستی های اثرادبی پنداشته می شود.

هدف از ارائه ی این پیش فرض آن است تا خواننده توجیه کلی ازمفهوم نقد وروش های ویژه ی آن داشته باشد. من دراین نوشتار می خواهم به گونه ی تک نگاشته ها ، وارد جرئیات شعر «لطیف پدرام» شوم . این که چرا به شیوه ی «تک نگاشته یی » به نقد شعرهای پدرام می پردازم ، علتش دو مسأله است: نخست این که می خواهم درشکل نوشتاری وساختاری نقد- باروش های تازه- به کالبد شکافی شعر بپردازم ودوم آن که با برهم زدن هنجار های متعارف، می خواهم وارد بحث شوم .

پدرام شاعر ناموفق در شعر سنتی:

پدرام ، پس از نشر مجموعه هایی مانند : نقشی در آبگینه وباران ، لحظه های مصلوب ، شعرهای انزوا ، یکسره بدخشانم با تو و تعریف تلخ ماندن در عرصه ی شعر ، چهره شناخته شده ی محسوب میگردد؛ اما جای یاد آوری است که این شناخته شدن ، به هیچ روی ، به مفهوم حضور جدی وی درعرصه ی آفرینش شعر پنداشته نمی شود؛ زیرا پدرام بر علاوه ی پرداختن در شعر، در زمینه ی نثر ، سیاست و تا حدی دردرک مقوله های جامعه شناسی نیز ، اسم رسمی برای خودش دست وپا کرده است ، و گاهی هم وفور این اسم و رسم ها ، ماهیت شاعرانه گی و شاعر بودن او را زیر سوال برده است.

خوانش چند مجموعه شعر چاپ شده ی پدرام ، به روشنی این مسأله را میرساند که شاعر در برخی از مجموعه ها ، با آن که تجربه هایش را درشکل های سنتی ، به گونه ی محدودارائه داده است؛ ولی این تجربه ها هم از نظر ساختار وهم از لحاظ محتوا، شعر های موفقی نبوده اند:

« دلم که شعله بر افروز شد ، تمنـا را

به بر کشید نهان ، گوشه ی تماشــا را

من ام که برپر اندوه گشتــــه بود آویز

سرم نشد که چه اعجـاز شد مسیحـــا را» ( 3)

که ای کاش آن را – به عنوان های تجربه های نخستین هم اگر بود-ـ هرگز نمی سرود ؛ زیرا مفهوم آن رسا نیست ( وشاید هم پدرام تعمد به سرودن آن داشته است.)

ویا هم شعر دیگری راکه در صفحات نخستین « شعر های انزواء» به تبعیت از اخوان ثالث نوشته است:

« درد آمد و قرار نیامد

گل رفت وگلعذار نیامد»

با آن که پدرام ، به دلیل درک و علاقه ی ویژه اش به سبک های مدرن شعر-ـ به ویژه نیمایی و بیشترهم شعر سپید-ـ گرایش بسیار به نو گرایی دارد ؛ ولی تجربه هایش در زمینه ی شعر سنتی ، جذاب ، موفق و جالب نیست و باتوجه به این مسأله ، او را میتوان شاعر نا موفقی دراین عرصه دانست.( 4)

بوی بد سیاستزده گی:

منوچهر آتشی شاعر نوگرای ادبیات امروز ، توجیه جالبی در مورد سیاسی بودن شعر و سیاست زده گی شاعر دارد:

«شاعر به جای سیاست زده گی محض و بیان شعارهای سیاسی درشعر، بهتر است ، به سیاست شاعرانه بپردازد؛ زیرا شعر به هیچ وجه بیان برهنه ی سیاست نیست.» (5)

مهمترین مسأله یی که در بسیاری از موارد ، شعر های پدرام را عاری از جذابیت و شم شاعرانه می سازد ، سیاست زده گی محض وی ، در شعر است:

« چیست ، می دانی تو ای رهرو راه مردم

اندراین صحنه ی رزم آفرین ولوله خـــواه

طلب رنج زمن

طلب رنج زتو

طلب رنج زما» ( از قطعه ی ما اگر سر ندهیم )

ویا:

«برای افریقا

نه

برای کابل خود مان بخوان

برای نژادتحقیرشده ی آدمی

برای اپارتاید خود مان بخوان!» (6-ـ از شعر اپارتاید)

ویا مصراعی ازاین دست که خیلی شعاری وغیر شاعرانه گفته شده است:

«کی تضمین می کند که این وطن ، وطن شود؟» ( از شعر2000)

از بسیاری شعرهای پدرام ، بوی بدسیاست زده گی به مشام می رسد و شعرهایش را برای مخاطب ، عفونت زده می سازد.دلیل عمده ی این مسأله را می توان احساسات زده گی و تعهد حزبی وسازمانی پدرام -ـ در دوره های مختلف سیاسی وی -ـ انگاشت.

نداشتن شم شاعرانه:

نداشتن حس شاعرانه گی (شم شاعرانه) در اکثر موارد ، زبان شعر های پدرام را خالی از زیبایی و جذابیت برای مخاطب می سازد.با این که در بسیاری از شعر های پدرام ، سایه ی روشن حضور «شاملو» را به درستی میتوان دید؛ اما باید گفت که سایه ی این تأثیر نه به صورت مستقیم ؛ بل نا زیبا ، وارونه و کج و معوج در شعر های وی شکل میگیرد ورویکرد تأثیر پذیری پدرام را از شاملو ، منفی جلوه می دهد و در پاره ی از موارد، شعر پدرام به فوتوکاپی

(رونوشت) ناقصی از شعر شاملو بدل می شود. (برای صدق این ادعا ، رجوع کنید به قطعات « نفرین ، میقات ، عاشق ، نشانی وچندتای دیگر از مجموعه ی لحظه های مصلوب وقطعات ورای کوهستان ، فراقی ، ساده ،به ساده گی ، پیش از غروب ، عشق ، کسب وکارمن است و ... از مجموعه ی یکسره بدخشانم با تو وچند شعر دیگر از مجموعه ی شعر های انزواء)

برخی ویژه گی ها درشعر پدرام:

الف -ـ بافت معنایی واژه ها:

بسیاری از شعرهای خوب پدرام ، از بافت معنایی -ـ تاحدی زیبا -ـ برخوردار است. جلوگیری از «تتابع اضافات» و حاشیه روی های مزمن ، ازویژه گی های بارز درشعر وی است. ردیف کردن واژه ها -ـ با توجه به ضرورت کاربرد معیاری و استفاده از ظرفیت های زبانی -ـ مانند: به کار گیری کلمات آهنگین، آوردن تعبیرات خوش ترکیب و بافت های زیبای زبانی ، از روش های ویژه ی پدرام درشعراست. به این دو نمونه ی کوتاه از شعر های خوب او توجه کنید:

« مرگ ،

آفتابی شدن ناتوانی ماست،

اینست که هراسناک بر تو فرود می آیم

تا بر قله ها و آفاق دوردست فراز آییم

ولحظه ها را سخاوتمندانه مصرف کنیم » ( از قطعه ی پرواز ، یکسره بدخشانم با تو )

ویا بریده یی ازاین شعر که با دقت و تأمل ویژه ، از ظرفیت های کلامی وکلمه یی درآن استفاده شده است:

«ای،تو که برسرزمین نعنا های وحشی عنان می کشی

به خاطر خدا

کوهستان سبزرا به نام آهوان تعظیم کن،

مبادکه نعل های فولادین مرکبت

گلهایی را که ، چشم انتظار نوازش دست های مهربانند به خاک یکسان کند.»(از شعر تولد اردک) (7)

ت: فاصله میان شخصیت آفرینشگر وآفرینش:

تی .اس . الیوت T.S.Eliot (۸) در مورد فاصله میان آفرینشگر وآفرینش ، گپ جالبی دارد. الیوت می نویسد:« هر چقدر هنرمند کاملتر باشد، بیشتر میان آن جنبه از شخصیتش که رنج می برد وآن جنبه ی دیگر شخصیتش که می آفریند، فاصله می افتد.»؛ ولی باید افزود که این فاصله به مفهوم تعالی دورویکرد دردوسوی مرحله ی آفرینش وافرینشگر است که سر انجام ، هنرو هنرمند (هردورا) کامل می سازد.

در برخی از سروده های پدرام این رویکرد نوستالژیک ، به حیث مهمترین فرایندی در عرصه ی آفرینش دستیاب می شود:

«از چی می توانم یگویم؟

از شادی های بزرگ تان

عشق های بزرگ تان؟ شوربخت تراز آنید که از شور بختی سخنی بگویم!» (9)

غزلواره ها:

بی حُب و بغض باید گفت که بسیاری از غزلواره های پدرام به دلیل روح تغنی و ترنم و آهنگین بودن شان ، سرشار ازجوشش، شعریت وشاعرانگی اند. عامل نخست این جوشش وشاعرانگی هم به نظر من، «حسی انگاری» ، غیر تشریفاتی بودن وبه نوعی آشتی پذیری با صداقت و صمیمیت شاعرانه است.(برخلاف بسیاری از شعرهای دیگر که پدرام در آن تشریفاتی حضور دارد ونشانی از صمیمیت وصداقت شاعرانه دران به چشم نمی خورد).

غزلواره ها با توجه به بافت محتوایی شان درادبیات ، ترکیبی از روح تغنی و ترنم با بیان موضوعات اجتماعی اند که به هر حال ، با ویژه گی موسیقایی بودن قابل رویت هستند. ویژه گی موسیقایی بودن در غزلواره های پدرام نیز امر محسوس است که برای دریافت بیشتر این ویژه گی ، بخشهایی از دو غزلواره ی وی را باهم می خوانیم:

« دل دیوانه ی ما را

بگذارید که باران بسراید

به سرا پرده ی این خانه ویران

قلم رنگیی باران

خط سبزی بنگارد

بگذارید بر آید گل خورشید

پری ، بال زند

باز پرستو

اگرش فرصت پرواز نباشد

دست کم در پس این کوه

-ـ کوه جادو-ـ

پروبالی بگشاید... » ( از شعر به نازنین سفر کرده)

ویا در شعر « لیلا » که بسیار زیباست:

«لیلا»

لیلای کوچ و

بارو

گاه و گذارش این سو بود.

این تازیانه

این بند

این ریگزار خسته ی بی پایان

این ساحه

اینجا سرای مجنون بود.»

نتیجه گیری کلی:

با خوانش شعرهای پدرام این نتیجه دستیاب می شود که او به صنعت «ساختن » به جای « سرودن » بیشتر می اندیشد؛ از این رو می توان گفت که دربسیاری از شعرهایش پدرام ، بیشتر درهیئات یک آدم « شعرساز» ظاهر می شود وبا تعمد تصمیم برای ردیف کردن کلمات می گیرد ، بدون آن که جذبه یی در مخاطب ایجاد کند. او دراکثر شعرهایش به مقوله ی کشف و شهود شاعرانه وقعی نمیگذارد( و شاید هم به آن نرسیده است) و همین مسأله -ـ در اکثر موارد -ـ شعر های او را ، عاری از جذابیت و حلاوت میسازد که کلانترین عیب شعر او نیز شمرده می شود.

پانوشت:

دکتر سید مرتضی رضوی ، نکته های در باره ی نقد ادبی ، چاپ اول ، تهران ، نشر زوار، سال 1383 ، ص 25 .

دکتر مصطفی علی نژاد ، رویکرد های تازه ی نقد ا دبی ، چاپ اول ، نشر نقره ، تهران 1384 ، ص 217 .

لطیف پدرام ، نقشی در آبگینه وباران ، چاپ اول ، 1361 ، به کوشش ادهم شمس اوغلی ، مطبعه دولتی کابل ، ص 78 .

ر.ک به : شعرهای نی نیزه ونی خفتان ، التماس و دعا، عطش و... در مجموعه ی نقشی در آبگینه و باران این شاعر و مجموعه ی شعر های انزوای وی .

منوچهر آشتی ، مجموعه ی وصف گل سوری ، چاپ ایران ، بخش مقدمه ، چاپ اول .

لطیف پدرام ، یکسره بدخشانم باتو ، چاپ اول ، ناشر: محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی 1383 ، تهران ص 1384.

لطیف پدرام ، لحظه های مصلوب ، ناشر: کمیته دولتی طبع و نشر ، کابل 1363 ، ص 11 .

تی. اس . الیوت ( T.S.Eliot) شاعر، نظریه پرداز ، منتقد وپیشرو جنبش نوگرایی در شعر انگلیسی.

کاروان شعر، به کوشش گیسو جهانگیری ولطیف پدرام ، چاپ اول ، کابل 1382 ، نشر سازمان غیر دولتی آسیای بزرگ ، ص 69 .