رسیدن به آسمایی: 19.06.2010 ؛ نشر در آسمایی: 20.06.2010
ارسالی پروین پژواک
گردآوری و ترجمه از دکتورنعمت الله پژواک
محبت میان پدران و دختران
مهمترین رابطه در یک خانواده بعد از رابطه زن و شوهر روابط بین پدر و دختر است.
David Jeremiah
همه پدران اشپلاق کردن مخصوص خود را دارند. همچنان حرف زدن، صدا کردن، درکوبیدن و ...
گاهی فکر می کنیم که ما تاثیر شیوه های خاص آنها را فراموش کرده ایم. لیکن بعدتر روشنایی از بین تاریکی خاطرات جرقه می زند و ما دوباره طفل پنج ساله شده و انتظار قدوم پدر را به روی پیاده رو خانه می کشیم.
Pam Brown
من دختر خود را روی دستان خود قرار دادم او لحظهء بعد به طرف بازوی چپ من لغزید. من آن بازو را دیگر حرکت ندادم، جز آن که او را در آن چون گهواره به آهسته گی گاز می دادم. من بدون شک می گویم که آن یکی از پرمسرت ترین لحظات زنده گی من بود.
Dennis Byrd
پدرم ستون فقرات همه فامیل ما است. هر مشکلی که در طول حیات من داشته ام، دایما او برای رفع آن در کنارم بوده است.
Whitney Houston
پدر! تو در نظرم چنان عالی مقام نسبت به سایر مردان می نمایی که ترا ترکیب فوق العاده یی از حیا، قدردانی، حرمت، محبت و افتخار می یابم که می خواهم ترا به حیث موجودی خارق العاده بپرستم.
امکان داشت من زنده نبودن خود را ترجیح می دادم، اگر دختر انسانی چون تونمی بودم.
Theodosia Burr
من از اعماق قلب خود آرزو دارم همه پدران دوست داشتنی که در اثر کدام مجبوریت، ماموریت و یا جنگ از خانواده های خود دور شده اند، بار دیگر به خیریت به منازل خود برگردند. زیرا من درک کرده ام که بودن پدر در کنار فامیل چقدر ارزش دارد؛ که من به چه اندازه به پدر خود در امور ساده حیات روزمره نیاز دارم و همچنان او چقدر ضرورت به وجود مرا احساس می کند.
Pam Brown
پدرم برای من چنان معیاری است که بعدا در طول زنده گی خود ارزش هر مرد را در مقایسه با او ارزیابی کرده ام.
Kathryn M. Graham
داشتن طفل فکر هر انسان را تغییر می دهد. من دیگر انتظار و آرزو ندارم زنده گی را طوری که بدون او داشتم، دوباره داشته باشم. من از او هستم و امیدوارم هر چه ضرورت دارد، برآورده سازم. من هیچ دلیلی را کافی نمی یابم که او را ترک کنم.
Laurie Lee
زنده گی من با پدرم هیجان انگیز شد. به مجردی که او هنگام شب وارد دروازهء منزل می گردد، چنان می نماید که همه خانه مثل تکان برق، روشنایی بیشتر می یابد؛ همه چیز تنویر گردیده، روشن تر، رنگین تر و دلچسپ تر می نماید.
همه پدران نزد دختران خود قهرمان اند، حتی اگر قهرمان واقعی هم نباشند.
Victoria Secunda
به یک امر من میلیون ها انسان سر اطاعت خم می کند. اما من هرگز نمی توانم سه دختر خود را یکجا و در یک وقت از منزل بالا برای صرف صبحانه به دور میز جمع سازم.
Viscount A. Wavell
هر روزی از زنده گیم تحفه او بوده است. آغوش او در موقع رعد و برق برایم پناهگاه بود. دستانش زمان ناکامی دوران شباب به دورم حلقه می زد. ذکاوت و فهم او بود که اینک مرا به دوران پخته گی رسانیده است.
Nellie Randall
کسانی که دختر دارند، لازم نیست در امور منزل مثل ترتیب اتاق خواب یا اتاق نانخوری و یا در میدان سپورت و یا میدان جنگ دست نیازمندی به کمک و توان دیگران دراز کنند. پدران به قدر کافی نفوذ در جلب کومک دختران خود دارند که به آنها مدد برسانند.
آنها محبوب شماره اول در زنده گی دختران خود محسوب می گردند، نه این که تنها در "روز پدر".
پدران نخستین مردانی هستند که دختران می پسندند. ما پدران به پشتیبانی و محبت دختران خویش نیاز داریم و اگر ما را از آن محروم سازند، باید به صحرا رفت و علف خورد.
Cyra Mcfadden
پاهای ناتوان و دستان آویزان این پیرمرد ضعیف بر دل و دماغ من فشار می آورد. نمی دانم چه رخ داد بر آن مرد سرشار که مانند قلهء کوه استوار بود؟
ما هر دو در آن ایام گذشته در روزهای شنبه به قدم زدن می رفتیم. قدم زنان صحبت می کردیم و هر طرف رفته می گشتیم و می گشتیم.
پدر و دختر از خوش طبعی های همدیگر حظ می بردیم و موقف مشترک داشتیم. تمام قضاوت های او درست بود. من هیچ شک نمی داشتم که او مرا می فهمید.
Jayee Grenfell
چقدر مسرت بار است وقتی که پدر با دخترش کنار هم بالای میز بنشینند. این درست به آن شبیه است که مردی سالخورده یی در زیر سایهء درختی تکیه بزند که او خود آن را غرس و پاسبانی کرده است.
Sir Walter Scott