رسیدن: 09.02.2014 ؛ نشر : 10.02.2014
برادرم، بنلادن
بازار چاپ کتاب کشور در این اواخر شاهد چاپ مجموعه ی داستانی «برادرم، بن لادن» بود. مجموعه یی که در کنار نام وسوسهکنندهاش، امتیاز دیگری نیز داشت. «برادرم، بن لادن»، نوشته ی عبدالوکیل سولهمل شینواری، جزو معدود آثار داستانی پشتو است که به دری ترجمه شده است. اکثر اهالی داستان بر این اعتقاد اند که با توجه به کار کمیکه در عرصه ی ترجمه میان این دو زبان انجام شده است، انتشار مجموعه ی برادرم، بن لادن به زبان دری میتواند اتفاقی خوب و آغازی برای جریانی مثبت باشد.
این مجموعه که شامل ۱۳ داستان کوتاه است، توسط شعیب افغان به دری ترجمه شده و انتشارات تاک نیز آن را منتشر کرده است.
پنجشنبه ی گذشته، جلسه ی رونمایی و نقد این مجموعه در خانه ی فرهنگ افغانستان در کابل برگزار شد. کتاب ماه، عنوان برنامه ییاست که از سوی «خانه ی ادبیات افغانستان» برگزار میشود و به معرفی و نقد آثار منتشرشده در دنیای ادبیات معاصر افغانستان میپردازد. انتشارات تاک، خانه ی فرهنگ افغانستان و روزنامه ی جامعه ی باز، در این برنامه، همکار خانه ی ادبیات بودند.
برنامه با خواندن پیام نویسنده که از لندن فرستاده شده بود، آغاز شد. شینواری در این پیام از مترجم و ناشر اثرش سپاسگزاری کرده و ترجمه ی آثار پشتو به دری را در شناساندن و معرفی نویسنده گان پشتو زبان و آثارشان به نویسنده گان دیگر مؤثر و مفید خواند. او ابراز خوشحالی کرد که در این راه، جزو اولین کسانی است که برخی از آثارش از زبان پشتو به زبانهای دیگر ترجمه شده و خواستار کار بیشتری در این عرصه شد.
وفا سمندر، نویسنده و منتقد ادبی، اولین مهمانی بود که درباره ی مجموعه سخن گفت. او نیز با میمون خواندن این اتفاق، شینواری را نویسنده یی خواند که جرأت فراوانی به خرج داده و با نقد ساختارهای کهنه و سنتی، کوشیده است برخی از واقعیتهای تلخ رایج در جامعه را در قالب داستان بازنمایی کند.
آقای سمندر، حرفهای خود را با مشکلات موجود در ترجمه ی اثر ادامه داد. به اعتقاد او ترجمه ی این اثر از پشتو به دری کاری درخور ستایش است و میتواند پلی باشد برای ارتباط و دسترسی نویسنده گان به آثار یکدیگر. با این حال، سمندر معتقد است، مشکلاتی در بخش ترجمه ی این اثر به چشم میخورد که میتوانست با کمیتأمل و دقت بیشتر در انتخابات واژههای معادل، به رسایی و شیوایی اثر کمک فراوانی کند. او بخشی از مشکلات این بخش را نیز اشتباهات تایپی و ناخواسته دانست. او به نمونههایی در متن کتاب نیز اشاره کرد.
به اعتقاد سمندر، ویژه گی داستانهای شینواری در این است که برخلاف برخی نویسنده گان بر بزرگنمایی پوشالی واقعیات تمرکز نکرده و به جای آن، واقعیتهای تلخ و رسوم کهنه ولی رایج در جامعهاش را با توانایی و جرأت، در داستانهایش پرداخت کرده است واین امر در داستاننویسی پشتو کاری تازه و بدیع است. سمندر، شینواری را استاد پرورش سوژههای اجتماعی میداند.
پس از صبحتهای سمندر، یکی از داستانهای کوتاه مجموعه نیز در برنامه خوانده شد. نوبت به سیدرضا محمدی، شاعر و منتقد ادبی رسید که درباره ی مجموعه ی برادرم، بنلادن حرف بزند. محمدی نیز در آغاز به مشکلات موجود در ویراستاری اثر اشاره کرد و آن را تا حدی سرسری و شتابزده خواند. او در مورد خود مجموعه نیز گفت، نویسنده کوشیده است دغدغههای اجتماعی مردم افغانستان بپردازد و به خرافه و سنتهای کذایی رایج، توجه کند.
محمدی به ترجمه ی انگلیسی مجموعه نیز اشاره میکند و میگوید، ترجمه ی انگلیسی این اثر در اروپا، با استقبال خوبی مواجه شد و این امر نشان میدهد که ادبیات افغانستان نیز قابلیت جهانیشدن را دارد. به گفته ی محمدی، این مجموعه، آینه ی تمامنمایی از زندگی خیلی عادی مردم افغانستان است. آدمهایی که در افغانستان زندگی میکنند یا در بیرون از افغانستان، در جای جای دنیا پراکنده شدهاند، اما هنوز هم شدیداً افغاناند. داستانهای مجموعه، مخاطب را به درون ذهن جمعی افغانها میبرد و زوایایی از زندگی آنها که تمایلی برای ابراز آن به دیگران ندارند را به مخاطب نشان میدهد.
محمدی، سوژه ی برخی از داستانها را ناب و تازه میداند و معتقد است، نویسنده گان خارجی برای اینگونه سوژهها جان میدهند و میتوانند با آن دنیایی تازه خلق کنند؛ اما در این مجموعه، این داستانها آنگونه که باید پرداخت نشده و زود از آن گذر شده است. به اعتقاد محمدی، شاید بتوان تنبلی نویسنده را علت این برخورد سهلانگارانه با این سوژه و شخصیتهای آن دانست.
محمدی این داستانها را قصههای جهانی جادویی میداند. او میگوید: «هرچند داستانهای مجموعه اکثراً واقعگرایانهاند اما با اینهمه، نوعی رئالیزم جادویی را نیز با خود دارد. اگرچه به هیچوجه مشخصات رئالیزم جادویی را با خود ندارند، اما این در حقیقت جادوی زندگی سرشار از جن و پری و شیطان افغانهاست که از هرجای این زندگی سر بلند میکنند.» او توصیفهای روایی نویسنده را نیز یکی از مهمترین شگردهای او در نوشتن میداند.
امید حقبین، داستاننویس، منتقد آخِر و جوان برنامه بود که درباره ی مجموعه صحبت کرد. حقبین، فاصله ی میان دو زبان پشتو و دری را مشکلی عمده برای نویسنده گان دانست که همدیگر را از شناخت دنیای درون و ذهن طرف مقابل باز میدارد. به اعتقاد او برای آشنایی و نزدیکترشدن فضای ذهنی مردم جامعه، نویسنده گان میتوانند وظیفه ی این انتقال آگاهی و بازشناساندن فرهنگ بومیو پنهانمانده ی اقشار مختلف جامعه از هم را به عهده داشته باشند. حقبین، آشتی دو زبان و مددگرفتن از ترجمه، در کنار دوری از تعصبات کورکورانه ی سیاسی را در این راه مؤثر و کارآمد میداند. او در ادامه ی صحبتهایش گفت: «از خواندن داستانها لذت بردم. داستانهایی که نه تکنیک داشتند و نه تصویرسازی کامل و خوبی. اما قصههایی ناب و خواندنی در دل داستانها وجود دارد که خواننده را به خود جذب میکند.»
بخش پایانی برنامه نیز به پرسش و پاسخ و گفتوگو میان حضار و منتقدان در مورد مجموعه اختصاص یافت.