رسیدن: 08.01.2014 ؛ نشر : 09.01.2014
رفعت حسینی
زمستانی( دو )
زاغِ شبگونه پَر از شاخهء پُربرفِ سپیدار
پَرید
آسمان
ابری بود .
*
باغ
در پنجهء خشکیدهء روحی زمهریری
می اندیشید :
« بوی شببو ها
به کدامین گذرِ گُمشده در باد
سفر کرد ؟
چی شد آوازِ بنفشه ؟
از پرستو و شقایق
نامه یی نیست
کوکوی فاخته پرواز نموده به سوی شاخهء بشکستهء خاموشی
چهرهء لانهء دلبندِ پرنده
رفته از یاد ِ درخت . »
*
آسمان ابری بود
باغ
می اندیشید.
آلمان ، دو هزار وسیزده ترسایی
تحریر دوم
از گزینهء شعر منتشر شدهء :
« ذهن زخمی باد »