29.12.2014
معروف قیام
طنز
بارگیری سلطنتی
کانال تلویزیون را تبدیل کردم، میخواستم اخبار را ببینم که یک کانال انگلیسی زبان توجهام را جلب کرد. در نیم پردهی تلویزیون نوشته شده بود: خبر بسیار عاجل و در نیم باقیماندهی پرده، ثانیه گرد ساعت، روی ارقام رومی گزمه میکرد و همزمان موسیقی مهیج پخش می گردید. کنجکاو شدم هنوز ذهنم گمانه زنی میکرد که موسیقی قطع شد. مرد مفشنی که لباس تشریفاتی به تن و لبخند شادمانه بر لب داشت، روی پرده ظاهر گردید. دلم جمع شد، دانستم خبر خوشی در راه است. گوینده گلو صاف کرد، گفت:
- مردم شریف اکسلند و جهان، سلام! مژده مژده مژده! پس از شش ماه رایزنی کمیسیون خانوادهی نجیب سلطنتی، مشوره های ارتش کشور، پارلمان و سیاستمداران نخبهی کشور و جهان، بالاخره ملکهی معظمه، مادر شریف اکسلند با گذشتی که خاص شخصیت والای ایشان است فیصلهی نهایی خود را اعلام کردند:
سخنگو که از شدت هیجان میلرزید، لبانش پرش پیدا کرد، کمی خود را عقب کشید و برای برآمدن صدا از ژرفای وجودش آمادهگی گرفت و با صدای پرقوتی که مکرافون را بی جا کرد گفت:
- مادر اکسلند، ملکه معظمه ما اجازه دادند که عروس شان ساعت یازدهی شب نهم همین ماه که مصادف به سالروز تولد الیزابت ملکهی سوم است حمل بگیرد...
ناگهان موزیک به ریتم نوای حمل گیری نواخته شد و از سقف، بالای گوینده کاغذها و پوقانه های رنگی که سمبول مراسم حمل گیری در آنها تصویر شده بود، بارید. سخنگو اشک های شادیاش را با دستمالی که سمبول حمل گیری در آن منقوش بود، پاک کرد و ادامه داد:
- این فیصله تاریخی را نسلهای آیندهی کشور فراموش نخواهند کرد. هموطنان عزیز و جهانیان گرانقدر! قرار است مراسم حمل گیری به تاریخ ذکر شده در اتاق خواب ملکهی سوم در قصر سلطنتی طی مراسم ویژه صورت گیرد. تا جای که در این شش ماه پیامها از طریق تیلفون، فکس، ایمل و وایبر فیسبوک و ...به ما رسیده است، چهل و پنج فیصد جفتهای واجدالشرایط آمادهگی خویش را برای حمل گیری به همین تاریخ اعلام کردهاند.
دروازهی دهلیز باز شد. فهمیدم کسی به اتاقم میآید. تلویزیون را خاموش کردم زیرا اگر پدرم میبود و موضوع را برایش ترجمه میکردم، به ترجمهام شک میکرد. پس از دو روز کار شاقه وقتی به خانه آمدم، یادم آمد که امشب، شب حمل گیری سلطنتی است، همان کانال را پیدا کردم. تلویزیون قصر سلطنتی را نشان میداد که در و دیوارش گلپوش شده بود و شعار های گونه گون از بامها آویزان بود. اسپ ها به رسم قدمها آرایش یافته بودند و گروهی از زنان و مردان در صحن حویلی به ریتم آهنگ جدیدی که در ارتباط حمل گیری عروس ملکه سروده شده بود، پاکوبی میکردند. خبرنگار تلویزیون از جمع مردمی که برای دیدن مقدمات این مراسم در میدان بزرگ جمع شده بودند، به گونهی زنده با علاقهمندان مصاحبه میکرد:
- نظر شما راجع به ساعت یازدهی امشب چیست؟
- این یک فیصله بسیار مهم تاریخی است. امیدوارم دقایق تعیین شده را به صورت زنده از طریق تلویزیون ببینیم...
- نظر شما در این مورد چیست؟
- بسیار خوشحال استم، آرزومندم تمام مراسم از جمله خود مراسم در یک فضای آزاد، دیموکراتیک و بشر دوستانه برگزار گردد...
- شما در این باره چیزی گفتنی دارید؟
- من ساعت یازده و چهل باید خانه را به قصد کار ترک کنم، آرزو دارم بیش از ده دقیقه دوام نکند و الی از دیدن این دست آورد بزرگ قرن محروم خواهم شد...
- برای من بسیار جالب است که بدانم این رسم سلطنتی با مراسم من و شوهرم که بسیار ساده و بدون کدام تشریفات اجرا میشود چی تفاوتی دارد..
- من یکی از کسانی استم که با خانمم همین مراسم را در عین وقت انجام خواهم داد فقط میخواهم بدانم ایشان از کدام سبک استفاده میکنند...
- من یک محصل استم حاضرم شهزاده را در مراسم کمک کنم، چون این خانواده هیچ وقت به فکر مردم نبوده است و...
- ما این شب را تحریم میکنیم ما چارده جفت استیم، لباسهای قفل و کلیدار خریدهایم امشب آن لباسها را میپوشیم، کلید هایش را دور میاندازیم تا در این شب نحس بچهدار نشویم ریرا روزانه دهها نفر از فقر و ظلم و بی عدالتی در کشور و جهان جان میدهند ولی این خانواده به خاطر دو پنج دقیقه و یا شاید هم سه دقیقه میلونها دالر را مصرف میکند..
- قسمی که شما میبینید در این کارتن تابلیت های ضد حاملهگی است و در این پاکت کندوم های یک بار مصرف، برای مردم توضیح میکنیم که چوچه دار نشوند...
- من و خانمم بی نهایت آرزو داشتم در این شب بچهدار شدن را اساس بگذاریم اما شوربختانه خانمم دفعتن به یک سفر رسمی رفت. خیلی متأسفم که تا کنون تکنالوژی تا آنجا یشرفت نکرده است که این مراسم را از فاصلهی دور امکان پذیر بسازد و در غیاب انجام شود...
خبرنگار دیگر از گوشهی دیگر شهر گزارشش را شروع کرد. ملکه و شهزاده سوار گادی سلطنتی بودند، هر دو شاد و سر حال معلوم میشدند. صدای گوینده از پشت تصویر بلند بود:
- مردم شریف اکسلند یک مژدهی تاریخی ! اینک گزارش شفاخانهی سلطنتی را خدمت شما پیشکش میکنیم؛ شهزاده و ملکهی معظمه با پیشرفتهترین وسایل پیشرفتهی طبی معاینه گردیدند تمام وجودشان، از جمله قسمتهای کار آمد این مراسم کاملن سالم و فعال اند نا گفته نباید گذاشت که شام امروز طی برنامهی ویژهیی حمام خواهند کرد. سه تن از حمامی های شهیر جهان از کشورهای آمریکا، تایلند و برازیل با پرواز های ویژه به کشور مواصلت خواهند کرد. همچنان یک کندک پولیس خاص برای حفاظت اندامهای ویژهی این جفت موظف گردیدهاند تا از حملهی احتمالی ترورستی صدمه نبینند.
ساعت هفت شب باز هم تلویزیون را روشن کردم خبرنگار از میدان هوایی گزارش میداد. مقامات بلند رتبهی جهان برای اشتراک در این مراسم وارد اکسلند میشدند. اینبار خبرنگار هم ملبس با لباس تشریفاتی به میدان هوایی رفته بود و مصاحبه و گزارش خود را به گونهی زنده میفرستاد. از مصاحبهها با روسای جمهور، روسای پارلمان و وزرای خارجه جهان و نماینده های ملل متحد چنین معلوم میشد که همه کار های قبلن پلان شدهی خویش را به تعویق انداختهاند و با شوق و ذوق فوقالعاده به خاطر سهم گیری در مراسم حمل گیری خانوادهی سلطنتی اکسلند آمده بودند. در جوار میدان هوایی تعدادی از مردم گردهم جمع شده بودند و بر ضد بارگیری های پر مصرف سلطنتی شعار می دادند. کارگران فابریکه های کندوم سازی هم که بدون معاش رخصت شده بودند، اعتصاب کرده بودند و به رسم احتجاج در پلاکاتها بزرگ، قسمتهای ضروری اندامهای شهزاده و عروسش را به دار آویخته بودند!