رسیدن:  20.03.2014  ؛ نشر : 20.03.2014 

قیوم بشیر

سالِ نیکو

آمد بهار و فصل خروش طبیعت است

دشت و دمن زلاله و گل غرق رحمت است

بویی که از تراوش گل های روزگار

همواره بر مشام رسد با طراوت است

برخیز که نو بهار رسید سبزه سر زند

ای هموطن به کشور ما دم غنیمت است

هرچند که حق مردم آزاده زنده گیست

اما به کوچه های وطن رنج و محنت است

برخیزید ای جماعت غمخوارِ کشورم

دست عدوبه وسوسه ونقض حرمت است

امروز که فصل سرد زمستان بسر رسید

آنکس که روسیاه شود دست ظلمت است

غمگین مباش هموطنم حق گرفتنیست

این روزگار خاتمه ی فصل دهشت است

این بار برای کشورِ خود بر گزین کسی

فردی که همنوا و وفادارِ ملت است

آمد بهار و سال نیکو میرسد« بشیر»

مژده بده که ختمِ غم و دردِ ملت است