رتبيل آهنگ
 

داکتر اکرم عثمان و تعارفات مروج وطنی
نویسنده " مردها ره قول است " هفتاد ساله شد

 

دکتر اکرم عثمان دو روز قبل 70 ساله شد - التبه به گفته خود ش «به احتمال بسیارزیاد» – زیرا دکتر اکرم عثمان تاریخ دقیق به دنیا آمدنش را نمی داند وطوری که خودش گفته است : " به احتمال زیاد درسال 1316 یا 1315 بوده است". بهرصورت حال 70 ، 71 ویا 69 مین سالگرد تولد اوست و تبریک گفتن برهمه واجب .

البته به جز تاریخ تولدش ، دیگر واقعاتی که بر سر نویسندهء " مردها ره قول است " آمده اند، همه برحافظه اش حک شده اند. او در مورد محل تولدش می گوید: " من در شهر باستانی هرات ، در قلعه يی به نام «قلعهء نایب سالار» به دنیا آمده ام. پدرم درآنوقت نایب الحکومه هرات بود ومن هیچکاره ."

اکرم عثمان کلمه " هیچکاره " را باربار در مورد خودش به کار برده است. به طور مثال هنگامی که  از وی پرسیده شد « هرگاه واقعات زنده گی اش را در اوراق یک رمان بلند جا می داد، چه نامی برای این اثر انتخاب می کرد؟ وی بدون این که یک لحظه هم درنگ نماید گفت : " هیچکاره ". به هرحال این هیچکاره گویی اکرم عثمان شايد بیشتر مربوط به شکسته نفسیی باشد که در فرهنگ شرق ریشه های عمیقی دارد و برای بسیاری ها جزو عادات روزمره زنده گی شان شده است.

اما در مورد دکتر اکرم عثمان در این جا باید به دو نکته اشاره نمود: نخست این که وی بدون شک انسان شکسته نفس هست و هر کی یک بار با او نشسته باشد بر این واقعیت پی برده است. از جانب دیگر اکرم عثمان هیچگاهی هیچکاره نبوده است. البته او "هرکاره" هم نبوده است - طوری که در مقالات و تبریکنامه هایی که این روزها درصفحات انترنتی به مناسبت هفتادمین سالروز زنده گی وی انتشارمی یابند چنین ادعایی می شود.

هیچ بنده خدایی نمی تواند هرکاره باشد؛ یعنی قافله سالار ادبیات معاصرکشورش باشد، روشنفکر بینظیرباشد، محقق یگانه و یا دانشمند بی بدیل. هرگاه از این گونه تعارفات مروج وطنی بگذریم ، می توانیم بگوییم که اکرم عثمان در کارزار ادبیات و روشنفکری افغانستان جایگاه خود را دارد؛ ولی چون فرهنگ شرقی – وبه ویژه افغانی ما - تا هنوز به تول و ترازو کردن بی حب و بغض و بی کینه و بیطرفانه اجازه نمی دهد؛ نمی توان تشخیص نمود که جایگاه وی در کجا است.

ما در نوشته هایی که در این اواخر از صبورالله سیاه سنگ ، لطیف ناظمی ، محمد آصف آهنگ و یا حمزه واعظی در مورد اکرم عثمان خوانده ایم ؛ می توانیم چنین نتیجه گیری کنیم که اکرم عثمان انسانی است شریف ، اما فراتر از این نمی دانیم که اکرم عثمان در آثار ادبی و اجتماعی خود چه ویژه گیهایی دارد که دیگران ندارند و مختص به شخص او می باشند. ما نمی دانیم که چرا داستانهای او با ارزش اند و فراز و فرود آثار وی در چه ها و در کدامها می باشند. به همین ترتیب از رمان بلند – " کوچهء ما "- تجلیل زیادی صورت گرفته است؛ اما در مورد این که این اثر را در تمام ابعادش معرفی بکنند، کمتر توجهی صورت گرفته است. ما تاهنوز نمی دانیم که " کوچهء ما " اصلاً چه کاستیها چه درخششها و زیبای هایی دارد.  آری در این موارد کمتر سخن رفته است و بیشتر  حرف از این است : چه بزرگ مردیست ، باید تمجیدش نمود.

چنین برخوردهایی با اکرم عثمان و سایر شخصیتهای ادبی ، هنری ، سیاسی و اجتماعی ما در حقیقت ستم بزرگی است که همه بر ایشان روا می دارند. ما باید این شخصیتها را بشناسیم تا دینی را که واقعاً بر گردن مان دارند، ادا کرده باشیم . در غیر آن هرگاه نام اکرم عثمان را از این مقالات زدوده و به جای آن نام های ديگر- به طورمثال رهنورد زریاب ، صبورالله سیاه سنگ ، لطیف ناظمی و... -را بگذاریم ؛ چه کسی توان آن را دارد تا بگوید  صفات ذکرشده در مورد نویسنده گان متذکره غلط اند.

به هر حال 70 ساله گی اکرم عثمان را به وی و به همه تبریک می گوییم . دریغا ، که به چنین مناسبت مهمی نتوانستیم وی را در ابعاد مختلف کارش اندکی بیشتر و بیطرفانه ترمعرفی نماییم ؛ بشناسیم و بشناسانیم . به امید 100 ساله گی اکرم عثمان و در آرزوی برخورد آگاهانه تر نسبت به وی و سایر بزرگان این سرزمین .