09.10.2017

حیدر یگانه

 

چشمان ماجرا

 

چشمان تو، دو جلگهٔ سیّاره‌های دور

دریاچه‌های پر عسلِ تلخ و تند و شور

 

دو تا سمند سرکش و دو جوجه گرگِ سرخ

دو تا عقاب قهوه‌یی و دو پلنگ بور

 

دو دوره گردِ کارد فروشِ همیشه مست

دو طنز، دو مفاخره، دو بخت، دو غرور

 

چشمان تو فقط، بله چشمان تو فقط

دو چشمه‌سار وحشی و دو تافته تنور

 

هستند اصلِ جاذبه و لذت و خطر

د ر سیب‌های کابل و هلمند و بلخ و غور

 

من نوح روزگار خودم، نوح دَورِ تو

غرقم کن ای طلاطم بی مرز و بی عبور

 

ناگفتنی‌ست حس مقابل شدن به برق

مدیون چشم‌های تو ام که شدم ترور

 

 

تابستان 1396