رسیدن به آسمایی: 07.01.2009 ؛ نشر در آسمایی: 09.01.2009
سید همایون عالمی
گریه
اندر دل ِ این کابل ِ ویرانه بگریم
از اشک کنم قافله در خانه بگریم
تا می نگرم طفل ِ یتیمی به غریبی
سودا به دل آورده غریبانه بگریم
تا پیر زنی قصه کند حال ِ پریشان
در هر سخنش دیده به پیمانه بگریم
این سردی چه تلخ است غریبان وطن را
با آتش احساس شکیبا نه بگریم
در قیمت گزاف ذغال و گذر باد
در صندلی ِ سرد صبورانه بگریم
از کوچه ی پُر گِل شده بالا به سر کوه
بر حالت این مردم ، جانانه بگریم
درپینه ی پطلون ِ پسر بچه ی مکتب
در چادر صد پاره ی بی خانه بگریم
تا زاری کند پیش من آید زن ِ بیوه
در قصه ی پر درد چو افسانه بگریم
بر حال پریشان مُچی بر در ِ مسجد
هوشیار شوم گاهی چو دیوانه بگریم
بر گرد و غبار سر ِ آن طفلک معصوم
دستی کشم از مهر شریفانه بگریم
این شعر پراز درد ظریف است (همایون)
تکرار بخوانم که ظریفانه بگریم
16 قوس 1387 ه ش
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان