26 اگست 2016
هارون یوسفی
چیزی نموشه بور!
گاهی یکی شوند و گهی دور دور دور
ملت فتاده است به دست دو لندهور
«هر کس برای مقصد خود دلبری کند»
اشرف برای «طالب» و عبدل برای«نور»
در کندز و فراه و بدخشان و پکتیا
کرده به هر طرف همه بیگانه ها ظهور
تاراج کرده اند زمین و زمانه را
گویی که هر بلست وطن گشته شار چور
نزدیک قصر های سپیدار و شاخدار
صف بسته اند خیل گدایان به مثل مور
در حادثات تلخ و غم انگیز روزگار
هرگز کسی ندیده چنین ملت صبور
بر هر طرف که مینگری غصه و غم است
از چهره ها زدوده شده مستی و سرور
خلص که ای برادر و ای خواهر عزیز
چیزی ز دست این دو نمونه نموشه بور
ایسن ، جرمنی
۲۳ اگست ۲۰۱۶