20.11.2016
غلام حیدر یگانه
پنج پاییزانه
(۱)
دو سه روزه، ترانه درگرفته
زمین با صد بهانه درگرفته
بسوزه خانهء پاییزپرداز
زمانه در زمانه درگرفته
(۲)
بلی، پاییز، اقیانوس رنگست
و اقیانوس، همزاد نهنگ است
درخت گُرگرفته نیز اصلن
اگر از عشق، می فهمی تفنگست
(۳)
ازین آتشخور ماهر بترسید
ازین پیکرگر قاهر بترسید
نباشید ایمن از نقاش پاییز
جهانسوزست؛ ازین شاعر بترسید
(۴)
خزان، ای همزبان، بگذر که مردم
اشارت کن؛ ولی کمتر که مردم
حکایت های عالمسوز پیرار
نگیر از سر؛ نگیر از سر که مردم
(۵)
خزان، ای سوخته، جانم به جانت
خبر دارد دلم از استخوانت
تو قوغ و شعله و خاکستر و من:
قلم را دردهم نذرِ زبانت
لندن ـ پاییز ۱۳۹۵