رسیدن به آسمایی: 06.01.2010 ؛ نشر در آسمایی: 08.01.2010
قیوم بشیر
دل سودایی
بشکستی با ل مرغ دل آسایی مرا
آتش زدی تو کلبهء تنهایی مرا
ای سرو ناز پرور شیرین سخن ببین
طوفان زده ست این دل دریایی مرا
چندیست در سکوت شبانگه نشسته ام
تا کس نبیند این دل سودایی مرا
دیدم بقصد صید به کوهپایه رفته ای
گفتم اسیر دل نکنی آهوی مرا
هرچند دلم ز تیرهء مژگان تو شکست
اما ندید کسی دل جادویی مرا
از روی مکر به ساحل افسردهء خیال
بگرفته ای به تور جفا ماهی مرا
هرگزنکردی رحم به شور و نوای دل
گویا ربوده ای تو می و ساقی مرا
بیچاره شد(بشیر) که بیک نازدلکشت
بنوشته است ترانه ای رسوایی مرا
ای دلربا که از غمت دیوانه گشته ام
با یک نگاه ربوده ای بینایی مرا
ملبورن – استرالیا
27 سپتامبر 2009